شباهنگ

شعر های عاشقانه و عارفانه

شعر های عاشقانه و عارفانه

شباهنگ
نویسندگان

ساقی چمانه پر کن کان دلبر چمانی ***

دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۲۵ ب.ظ

 

ساقی چمانه* پر کن کان دلبر چمانی*

بر من نظر فکنده با چشم خود نهانی

 

دل در گرو سپردم خرقه به می سِتُردم*

تا بر دلم ز عزت آرد نظر زمانی

 

مطرب بزن نوائی تا برکشم سماعی

دلداده و خرابم زان زلفِ شعشعانی *

 

تشنه ی شهد شیرین کُشته ی خال زیرین

غافل که درد هجرش بر دل کشد جهانی

 

گر او شود نگار من غمزه کند به کار من

بر هم زنم جهان را با جامِ ارغوانی *

 

ای دل تو شکوه داری خاطر به فتنه داری

بر من نظر کند حال آن یارِ جاودانی

 

گفتم که رنجِ هجران دل میکند پریشان

گفتا مگو ز هجران کاین نکته را ندانی

 

گفتم کجا پریدی کاین سینه خوش دریدی 

گفتا روم به گلشن با دلبر چمانی

 

گفتم که غافل هستی در کار جاهل هستی

گفتا برو شباهنگ تا این سخن بدانی 

 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

* چمانه = پیمانه ...   *چمانی = زیبا و خرامان 

* سِتُردن = پاک کردن و زدودن

*شعشعانی = درخشنده و پر از نور 

*جام ارغوانی = کنایه از پیمانه شراب ..

 



 

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۸/۱۱/۱۴

نظرات  (۵)

سلام سلام
مثل همیشه تکید شما 👌🏻
دمتون گرم
پاسخ:
سلام بانو ،
سپاسگزارم شما بسیار لطف دارید به بنده 
۱۶ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۱۵ سیّد محمّد جعاوله
این چه دکلمه ی ناجوریه

شعر زیبا مثل همیشه
پاسخ:
بله دکلمه زیبا نیست ، 
منتها بخاطر صدای استاد شجریان 
مجبور شدم دکلمه را هم استفاده کنم 
ممنون از حضور شما 
سلام استاد عزیز بسیار بسیار زیبا بود طبق معمول
بانو رضوی همه چیز غزلتون رو خیلی زیبا توضیح دادن :)
و من در کنار موافق بوذن با تک تک حرفهای بانو رضوی
یبار دیگه منم میگم ک شما مولانای عصر ما هستید و دعاگوی سلامتیتون هستیم استاد:)

پاسخ:
درود بانو آرام.. 
 شما بسیار لطف و محبت دارید.
 بانو رضوی هم لطف دارند لیکن اغراق میفرمایند
 باور کنید در خور این تعاریف نیست این بنده ی حقیر 
سلام استاد *_*
حالتون خوبه ؟ سلامتین ان شاالله ؟ :))
پاسخ:
سلام بانو. 
 سپاسگزارم از حضور شما 
 شکر خدا بد نیستم 
درود بر استاد گرانقدر و بزرگ
چه زیبا و چه مشعوف کننده
سراسر این غزل ناز کشیدن و نیاز نشان دادن است . بیت به بیت و واژه به واژه از جان و دل ناز معشوق کشیدن است و باز ناز و ناز معشوق
با نوای معشوق همه وجودش سماع می شود و پروانه وار در رامش سماع آتش می گیرد و بر این آتش افتخار می کند و تازه می بیند که این آتش ؛ طلای ناب نور و درخشندگی گیسوی معشوق است که او را به آتش کشیده
معشوقی که به حق لیاقت این همه ناز کشیدن و تمنا را دارد چرا که به یک گوشه چشم نشان دادن توانی به عاشق می دهد که دنیا را زیر و رو می کند و جهان را در دست می گیرد .
چه وعده های زیبایی به معشوق داده می شود اگر گوشه چشمی به یار داشته باشد مخصوصا آنجا که دلداده به ناز و غمزه دلدار آسمانی جهان را با مستی جام شراب زیر رو می کند .
استاد بزرگوار
به راستی که هر غزل از غزلهای ناب حضرتعالی می تواند به تنهایی دنیای یک عارف باشد . انگار این خودِ مولانا و خودِ خودِ سعدی است که در 50 سالگی نور حق در وجودش روشن شد و قلم به سخن گشود.
انگار هر یک غزلهاتان داستان یک عارف و یک سالک را سروده . دستبوس همواره حضرتعالی
امیدوارم در پناه حضرت دوست تندرست و شاد باشید( آمین)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی