( ساقیا من که غم زلف نگاری دارم
دوشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۸، ۱۰:۴۵ ب.ظ
ساقیا من که غم زلف نگاری دارم
در خَمِ طُره ی شبرنگ قراری دارم
در هواداری او همچو صبا رقص کنان
دل بی طاقتی و شرم و وقاری دارم
از دل زخم کش و آه جگر سوزم پرس
که چه شب ها ز غمش صبح خُماری دارم
نقشِ هر پرده که مطرب به دلم پردازد
چون اسیران به قفس ها شب تاری دارم
خیز و زان باده ی ناب آر که دل بیتابست
به محک زن دل من را که عیاری دارم
شد هدر عمر شباهنگ و نشد هجران طی
لیک با عکس رُخش باغ و بهاری دارم
من چو پروانه شدم گرد رُخش همواره
زانکه هر شب به دلم نقشِ نگاری دارم
۹۸/۱۰/۳۰