شباهنگ

شعر های عاشقانه و عارفانه

شعر های عاشقانه و عارفانه

شباهنگ
نویسندگان





به هر کجا که روانم، ز دیده خون بِفِشانم 

غم دلم به که گویم، که با سخن نتوانم


به چشم من تو نظر کن،در آن ببین که چه گوید

هر آنچه را که بدیدی، همان بُوَد غم جانم


ز حرف دل به که گویم، که آتشی به درونست 

چو این سخن نَتَوانم، ز دیده خون بِفِشانم


غم از دلم تو بدر کن، به آب دیده نظر کن

که اشک من چو بلغزد، ز خون دل بچکانم


دمی که در تب و تابم، سحر شود و نخوابم

چو مرغ بی پر و بالی، به سوی کعبه دوانم 


به کعبه چون نشنیدی، صدای حسرت این دل

کجا روم به که گویم، چه در دلم بِکِشانم


نگر به این دل زارم، که حسرتی ز چه دارم

در این فضای غم آلود، چرا چنین به فغانم 


چو دورم از همه یاران، چو بیخبر ز عزیزان

کجا روم به شکایت، بجز خدای جهانم


غمی درون شباهنگ، زند به سینه ی او چنگ

ولی ز این غم دوران، سخن به کس نَتَوانم


==============================

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۸/۱۰/۰۶

نظرات  (۱)

۰۶ دی ۹۸ ، ۲۰:۲۹ ویرا بانو
زیبا بود☺☺
پاسخ:
سپاسگزارم بانو ،
از حضور و توجه شما 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی