شباهنگ

شعر های عاشقانه و عارفانه

شعر های عاشقانه و عارفانه

شباهنگ
نویسندگان

( آتشی بودم کنون خاکستری خاموش و سرد )***

پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۲۳ ق.ظ

          


آتشی بودم ، کنون خاکستری خاموش و سرد 

در درونم هیچ نَبوَد، جز غم و ناله ی درد


ذره ذره ی غبارم، قصه ها گوید تو را 

تا به چشم دل ببینی، در رُخم هاله ی درد


در خراباتی که مست و می فروشان پر ز غم

جرعه جرعه سر کشیدم، باده از پاله ی* درد


در گلستانی که پَرپَر ، نو عروسان میشوند

می چکانم اشک رُخ، چون شبنم از لاله ی درد 


آدمی، گر رنج و دردِ آدمیت می شناخت

بر لب چاه زنخدانش زند چاله ی درد


از فغان مرغ یاهو ، در عزای بلبلان 

بر رُخ گل می نشیند صبحدم ژاله ی* درد


زین همه آه و فغان، حاصل شباهنگ چون شود 

تا که مسکینی بمیرد از غم و ناله ی درد 



* پاله = پیاله  ، جام 

* ژاله = کنایه از اشک 








     

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۰۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی