شباهنگ

شعر های عاشقانه و عارفانه

شعر های عاشقانه و عارفانه

شباهنگ
نویسندگان

چو قصد دلبری سازد نقاب از رخ براندازد

پنجشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۹، ۱۰:۵۷ ب.ظ
 
چو قصد دلبری سازد، نقاب از رخ براندازد
کند ناوک* پران چشمش، که شوری در سر اندازد
 
ز چشمِ مست جَمّاشش* حذر کن ای دل مغرور
که چشمت تا زنی برهم، ز بنیادت براندازد
 
هوای عاشقی در سر، نه کارِ هر دل خامست 
در آن دل تا که عاشق شد، چو کشتی لنگر اندازد
 
اگر مردش نباشد دل،  بگو با ناخدای عشق
که این کشتیِ پر آتش،  به جای دیگر اندازد
 
هزاران دل پریشان و ز هجران در تب و تابند 
تو را بعد از نسیمی خوش، به کامِ صرصر* اندازد
 
اگر با او بنوشی می، به جای آب آتشزا*
بگیرد دلبرت دستت، تو را در کوثر اندازد
 
سزد ثابت قدم باشی، اگر مردِ رهش هستی
که عاشق نزد دلدارش، به پای او سر اندازد
 
عجب دارم از این آدم، که یارش را نمیجوید 
فقط در فکر آن باشد، که خود با او در اندازد
 
تو برخیز و گل افشان کن، چو نوشی ساغر از دستش
وگر نه این غمِ دوران، ز دستت ساغر اندازد
 
زنم دست دعا هر شب، به درگاه خدای عشق
شباهنگ را چو مرگ آید، به پای دلبر اندازد
 
 
* ناوک = تیر . کنایه از مژگان * جمّاش = زیبا . شهلا 
* صرصر = باد بسیار گرم و سوزان ..
* آب آتشزا = می و شراب دنیایی
 

رسوای زمانه ... خواننده قربانی 
 
 
موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۱۷

نظرات  (۶)

۰۹ آبان ۹۶ ، ۲۳:۴۰ سیّد محمّد جعاوله
احسنت
خدا قوت
متشکرم.
پاسخ:
سپاس از شما دوست گرامی 

ازمن ب بانو رضوی:)

منم با شما هم عقیده ام ، حافظی دیگر ومولانایی دیگر و خوشا ب سعادت نزدیکان مولانای این قرن و خوشا بحال ما ک مولانای زمان خود را شناخته و از اشعار آسمانی و عرفانی ایشان استفاده میکنیم:)
پاسخ:
درود بانو ارام ..
 سپاسگزارم از لطف و محبت شما..
 ولی فکر نکنم که این بنده حقیر حتی لیاقت داشته باشم 
 که خدمتکاری این بزرگان را بکنم ..
 این واقعا لطف و محبت بانو رضوی و شما و سایر دوستان 
 در حق بنده است 
درود بر استاد گرانقدر
خوشا بحال آن کس که از شراب الست مست شد تا از کوچکی و گذرایی این جهان گذر کند
...
با دیدن این غزل بسیار زیبا و آسمانی
غزل زیبای حافظ شیرین سخن در یادم زنده شد که : زلف بر باد مده تا نکنی بنیادم / ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
و گویی از همان بیت نخست غزل جنابعالی به موازات این غزل پیش می رود .
تا بیت پایانی که آزادی عارف در به حق رسیدنش است ( هم در غزل جنابعالی و هم حافظ عزیز)
حافظ از جور تو حاشا که بگراند روی / من در آن روز که در بند تو ام آزادم
خاطرم هست که نخستین بار که افتخار خواندن غزلهایتان را بدست آوردم . در دل فریاد زدم حافظی دیگر و مولانایی دوباره
و با خواندن غزلهای تازه تان بیشتر بر این باور خواهم ماند .
در پناه مهر خدای بزرگ و خالق همه زیبایی ها ، همواره تندرست و شاد باشید ( آمین)
پاسخ:
درود بر بانوی گرامی .
بانو همانطور که مطلع هستید در این راه و در این وادی که مشکلات آن 
 چون اژدهایی هفت سر هر لحظه ضربه ای هولناک بر پیکر و روح و روان
 آدمی وارد میکند . که این ضربه ها همانند پتکی است که بر آهن گداخته 
فرود میآید تا نا خالصی و مواد زائد آن را بیرون بریزد و دوباره سرد و 
 گداخته اش میکند همانند آن آهنگری که آهن را مرتب گداخته و پتک بر
 آن میزند تا بالاخره آن را به فولاد تبدیل کند ...
 حال اگر در زیر این ضربات چه آن آهن و چه آن رهرو طاقت بیاورد بالاخره
 پرده ای کوچک را به او مینماید و این کار آنقدر ادامه پیدا میکند تا تو را 
 لایق و سزاوار خود و راه خودش نماید .. در این راه باید آتش بر همه بود 
 و نبود هستی خود بزنی تمام علایق دنیایی را از خود دور کنی حتی عشق 
 به خانواده و فرزند ... راهی بس شگرف که حتی با مشکلات زیادی که در
 پیش رویت میگذارد شیرین است این شیرینی را زمانی حس میکنی که 
 دیگر نور او دلت را پر کرده و به هر کجا و هر چیز نگاه میکنی فقط او را 
 میبینی و بس ..شرح این راه بانو از عهده ی قلم بنده بر نمیآید.. 
 لیکن منطق الطیر عطار به زیبایی کامل آن را شرح داده امیدوارم که 
 پروردگار کائنات برای همه ما راه به سوی خودش را هموار و آسان گرداند
 در پناه ایزد مهربان سربلند و شاد باشید ( آمین )
  
۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۳:۳۹ رویا رویایی
مثل همیشه پر محتوا بود و زیبا 👌👌👌
پاسخ:
ممنون‌ از حضور و محبتتون 
۰۶ آبان ۹۶ ، ۲۳:۳۶ حصار آسمان
ثابت قدم هستیم استاد
و این سوال دائم در ذهن مرور میشه که آیا پایان خوشی هم داره؟
اون هم وقتی که دلبر دائم از ما گریزان و به فکر سرد کردن آتش عشق درون دل ماست ...

زیبا بود.ممنون
پاسخ:
 درود دوست عزیز ..
 فکر نکنم که این دلبر از بنده های خودش گریزان باشه ..
 ولی از دلبران زمینی اینکار بعید نیست و فکر نکنم 
 کار به عاقبت خوشی برسد ..
 با این حال امیدوارم که کار دلبران فقط دل بردن و دل شکستن 
  باشد ..
هزاران دل پریشان و ز هجران در تب و تابند 
تو را بعد از نسیمی خوش بکامِ صرصر* اندازد

به به
چقدر زیبا میسرویید واقعا
احسنت
پاسخ:
سپاس فراوان از شما ..
 خواهش میکنم این نگاه زیبای شماست ..
 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی