شباهنگ

شعر های عاشقانه و عارفانه

شعر های عاشقانه و عارفانه

شباهنگ
نویسندگان

( زورقی ده تا که بر دریا روم از دست دل

دوشنبه, ۱ دی ۱۳۹۹، ۰۲:۳۵ ب.ظ



در پی هر کاروان تنها روم از دست دل 

همچو مجنون در پی لیلا روم از دست دل 


هر که را دیدم ز دل آشفته حالست و پَریش

دل کنم ویران که تا تنها روم از دست دل 


گو مُغنّی* ناله سر کن تا دلم گردد خجل 

ورنه در وادیِ غم شیدا روم از دست دل 


هان مرا ده بندِ زُنّاری*، کمر بندم بدان

دست بر سینه پیِ ترسا* روم از دست دل 


آتشی در خرمنم زن، تا به یک توفان غم

خیزم و در دشتِ نا پیدا روم از دست دل 


بر سر کوی مُغان افتاده در ره مستِ مست

امشبم رُخصت بده، فردا روم از دست دل 


میکنم دوری ز مسجد، گو کجا زهد و ریا 

کیمیا گشته که من آنجا روم از دست دل 


یا رب این دردِ مرا اینجا اگر درمان نبود 

زورقی ده تا که بر دریا روم از دست دل 


دل کنون در حلقه ای از زلف دلبر خیمه زد 

با شباهنگ باید از اینجا روم از دست دل 



* مُغنّی = خواننده یا آوازه خوان 

* بند زُنار ، طنابی که کشیش مسیحی بر کمر می بندد


* ترسا = مسیحی 





۰   ( دل سنگت کجا درد مرا میداند...دلکش )

                         
موافقین ۶ مخالفین ۱ ۹۹/۱۰/۰۱

نظرات  (۱۱)

دلکش
شعر خووووب
بینهایت عالی مثل همیشه
پاسخ:
ممنون غزاله خانم..
محبتتون شامل ما ..مثل همیشه
یا رب این دردِ مرا اینجا دگر درمان نیست...
پاسخ:
سلام بانو ..خوش آمدید
بخدا این شعر را از ته 
دل گفتم..حقیقت محض است
۲۷ دی ۹۴ ، ۲۰:۵۵ 💀Marge khamosh💀
بسیار زیبا
پاسخ:
خیلی ممنون بانو ..از حضور گرمتون.
عالی بود مثل همیشه
پاسخ:
ممنون بانو..
محبت دارید..
دلم گرفته یا رب از دست خودم کجا روم؟
ز جگر سوخته ام آب زلال کجاست گو کجا شوم؟

آخر این زخم نهان شود عیان خوب می دانم

آه های بی جواب را خواهی داد جواب خوب می دانم

بریز بریز شراب عشق بر این آتشم تا شعله ورتر گردد

دلسوخته را آرامش آن دم است که شعله ی عشقت پر شرر گردد

خواهد آمد خواهد آمد آن روز که درب قلبم بگشایم

آن دم آهی کشم کز آن زخم زنندگان را دل بگشایم

با عشق تو غم هم زیباست مرا زین غم چه باک است؟

آتش عشق توست که گوید ناخالصی ها همه بر باد است
پاسخ:
 با عشق تو غم هم زیباست  مرا زین غم چه باک است..
سلام بانو امیدوارم همیشه شاد باشی..
...و سپاس از حضور پر مهرت...
۲۶ دی ۹۴ ، ۱۸:۵۲ فاطمه نظری
زیبا وعالی
پاسخ:
خیلی ممنون بانو..
محبت دارید...
دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت
غمت از سر ننهم گر دلت از ما بگرفت
خال مشکین تو از بنده چرا در خط شد
مگر از دود دلم روی تو سودا بگرفت
دوش چون مشعله شوق تو بگرفت
وجود سایه ای در دلم انداخت که صد جا بگرفت
به دم سرد سحرگاهی من بازنشست
هر چراغی که زمین از دل صهبا بگرفت
الغیاث از من دل سوخته ای سنگین دل
در تو نگرفت که خون در دل خارا بگرفت
دل شوریده ما عالم اندیشه ماست
عالم از شوق تو در تاب که غوغا بگرفت
بربود انده تو صبرم و نیکو بربود
بگرفت انده تو جانم و زیبا بگرفت
دل سعدی همه ز ایام بلا پرهیزد
سر زلف تو ندانم به چه یارا بگرفت

فوق العاده بود با خوندنش گریه شدم
پاسخ:
دلم از دست غمت دامن صحرا بگرفت..
خیلی زیبا غزلی از سعدی انتخاب کرده اید
سپاس از شما
:) عالی بود
پاسخ:
ممنونم خانم از لطفتت..
  :)
با وزن سنگینشم زیباس واقعا
چینش زیبایی برای کلمات این شعر در نظر گرفته شده
تبریک.
پاسخ:
 سپاس بانو...واقعا ممنونم از نظر زیبایتان
 بله درسته کمی وزنش سنگینه..
ولی دیگه دلنوشته ازین بهتر نمیشه..
محبت شما ضامن دلگرمی من است..
یا رب این دردِ مرا اینجا دگر درمان نیست
زورقی ده تا که بر دریا روم از دست دل


خیلی قشنگ بود مسیو... چه خطرها کرده ایم از دست دل
:)))
پاسخ:
و چه سرزنش ها کشیده ایم از دست دل....
سپاس از شما بانو.   :)))
شعر و مفهوم شهر زیبا..
جسارت نباشع عذر خواهی میکنم قبلش یخورده وزن شعر سنگینه اگه بتونید کاری بکنید براش
وگرنه که بازهم زیباس...
سربلند باشید دوست ادیب و بزرگوار
پاسخ:
درود بانو..
سپاس از توجه و محبتتان ..حق با شماست
چشم سعی میکنم در حد توان ویرایشی
بر آن انجام دهم..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی