شباهنگ

شعر های عاشقانه و عارفانه

شعر های عاشقانه و عارفانه

شباهنگ
نویسندگان

ای ابوجهلی که خود را عقل کل پنداشتی

پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۰۰ ب.ظ

÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷=÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷

تا به کی چون شمعِ مسکین گوشه ای سوسو زنی

یا چو مرغی در خفا شب تا سحر هو هو  زنی

 

همت و شور شرر بنگر که خود آتش کشد

پیشتر از آن که پلکی در خمِ ابرو زنی

 

روی این دریای پر فتنه که بادی شُرطه* نیست

بایدت عمری درون قایقت  پارو  زنی

 

چون ندانی راهِ ساحل از کدامین سو رود

در میان ناامیدی چنگِ خود در مو زنی

 

تا نباشد چشم بینا یا دلی مجنون صفت 

چون نقابی پرده ها از جهلِ خود بر رو زنی

 

یک نفس بنگر که این چرخ از کجا آمد پدید

تا تو هم مثلِ غباری چرخَکی در او زنی

 

ای ابو جهلی که خود را عقلِ کل پنداشتی

در میان چاه ظلمت تا به کی سو سو زنی ؟

 

خود چه پنداری در این معرکه ی لیل و نهار

کز تکبر شرم داری نزدِ حق زانو  زنی

 

هان شباهنگ شمع دادن، دست گمراهان چه سود

راهِ خود میجو، که دل بر حلقه ی مینو  زنی

 

* بادِ شُرطه = باد موافق حرکت

==========================

مرغ سحر...با صدای گلچین


موافقین ۱۲ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۱۸

نظرات  (۲۰)

سلام
وقت شما بخیر
متاسفانه سایت میهن بلاگ کلا غیرفعال شده و وبلاگ من هم از دسترس خارج شده ...
ممنون از توجهتون تندرست باشید.
پاسخ:
امیدوارم هر کجا هستید 
در پناه ایزد مهربان شادکام و پیروز باشید، 
سپاسگزار از حضور شما 
با یک‌ نظر گشودی و بستی کتاب را
گفتی:مبارک است ! بیاور شراب را
گفتم: تو نیز مثل من از خویش خسته ای؟
پلکی بهم زدی و گرفتم جواب را
بگذار با محاسبه ی حال و‌ روز خویش
آسان کنیم زحمت روز حساب را
آوخ که ترس و‌ واهمهٔ روز واپسین
از چشم مردمان نگرفته ست خواب را
آیینه را ببخش که با راست گویی اش
آزرده کرد خاطر عالی جناب را
از بس که خلق پشت نقاب ایستاده اند
باور نمی کنند من بی نقاب را
خفاش های قلعهٔ تاریک ذهن شهر
بهتر که آرزو‌ نکنند آفتاب را
روزی یکی از این همه مظلوم در زمین
می افکند به گردن ظالم طناب را

"ای ابو جهلی که خود را عقلِ کل پنداشتی
در میان چاه ظلمت تا به کی سو سو زنی؟"
بسیار عالی پاینده باشید
پاسخ:
درود بر شما ،
سپاسگزارم از حضور شما 
و چنین غزل زیبائی که این پست را 
با آن مزین کرده اید ، 

از بس که خلق پشت نقاب ایستاده اند
باور نمی کنند من بی نقاب را 
سراینده ی این غزل ناب را نمی شناسم 
متأسفانه آدرس وبلاگ شما وجود ندارد که خدمت برسم

سلام و درود شباهنگ گرامی 🌹

خامه‌ی ذوق‌ت روان و جاری باد شاعر 💖
ک هر وقت میام و میخونمت لذت می‌برم 💖

ممنونم ازت !
سلامت و شاد و نویسا مانی
پاسخ:
سپاس بیکران از حضور و محبت سرور گرامی
نهایت لطف و محبت را در حق بنده دارید ،
بینهایت خرسندم از بذل توجه شما ،

بسیار عالی..
پاسخ:
درود و سپاس از حضورتان
ممنون از توضیحاتتون :)
پاسخ:
خواهش میکنم ، 
۱۹ دی ۹۹ ، ۱۵:۵۱ |•° ن.م °•|
بله عالیه. چه خوب میشه نکاتی که پی بردید رو اینجا بنویسید . ممنون میشم:)
همینطور بنظرم خلاصه ازش بزارید. تا همه بتونن بخونن
پاسخ:
چشم حتما سر فرصت پستی در این مورد 
خواهم گذاشت و مختصر توضیحاتی را 
بیان میکنم ، سپاس از توجه و تمایل شما 
به این کتاب 
۱۹ دی ۹۹ ، ۱۵:۴۵ |•° ن.م °•|
خواهش میکنم. چه مثل خوبی زدید. داستان سیمرغ بینظیر بود
پاسخ:
دقیقا بینظیر میباشد ،
فکر کنم ۷ بار این کتاب را خوانده باشم 
و هر بار نکات و معماهایی جدیدتر در
آن مشاهده کردم ، فکر کنم این کتاب را 
باید همه اگر برای یکبار هم شده بخوانند ،

۱۹ دی ۹۹ ، ۱۵:۱۴ |•° ن.م °•|
بسیار زیبا:)
البته سین.دال جان اشتباه پنداشت. مرغ مثل مجاز میمونه که همه پرندگان روشامل میشه
پاسخ:
درود بر شما و سپاس از محبتتان، 
بله کاملا صحیح میفرمائید کلمه ی مرغ در ادبیات 
فارسی تقریبا شامل همه ی پرندگان میشود ،
در هفت شهر عشق،  عطار بخوبی سفر مرغان را 
بسوی سیمرغ که کنایه از پروردگار است بزیبائی 
بیان نموده که انسان ها مجازاً به پرندگان و یا مرغان 
تشبیه نموده 
و بازهم احسنت!

فقط بجای مرغ اولش میشه نوشت جغدی چیزی ها
جون آخه مرغ نه شب تا صبح بیداره و نه هو هو میکنه!
پاسخ:
درود بر شما ، 
سپاسگزارم از نظر خوبتان ،
منتها باید عرض کنم کلمه ی مرغ در حقیقت 
برای همه ی پرندگان بکار میرود ، مثلا مرغ مینا 
مرغ سخنگو مرغ شباویز ، آن مرغی که مد نظر 
شماست احتمالا مرغ خانگی است بهر حال واقعا 
از توجه شما متشکرم ، 
بهر حال جغد هم میتوان بکار برد شاید زیباتر هم باشد 
اما این کلمه فقط یک گروه را مخاطب قرار میدهد 
در آخر این مرغ مورد نظر در شعر همان مرغ شباویز میباشد 
ای ابو جهلی که خود را عقلِ کل پنداشتی
در میان چاه ظلمت تا به کی سو سو زنی ؟
خود چه پنداری در این معرکهء لیل و نهار
کز تکبر شرم داری نزدِ حق زانو زنی


این قسمت ینی محشر بوداااا
بسیار عالی استاد گرام بسیار عالی

قلمتون پایدار....راهتون پر رهرو
پاسخ:
ممنونم از حضور گرمتون..
بسیار زیبااااااااااااااااااااااااا :)
پاسخ:
درود بانو..
سپاسگزارم از حضور گرم و محبتنان..
:-)
مثل همیشه قشنگ بود
پاسخ:
ممنونم ..
خیلی لطف دارید..
عالییییییییی
پاسخ:
سپاس از شما ..
برای محبت و حضورتان.
۱۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۰۷ مهدی ابوفاطمه
احسنت
پاسخ:
سپاسگزارم از شما..
۱۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۰۳ من دلم پاکه ...
خیلی خوشکل و سنگین و دلنشین ....
اورین اورین☺
پاسخ:
خیلی هم ممنون بانو..
 :)
عالـــــــــــی :)
پاسخ:
بسیار از شما سپاسگزارم..
بیشتر ما ها یه ابوجهلی تو خودمون داریم به امید ریشه کنی از خودپسندی و خوشیفتگی
پاسخ:
درست فرمودید..بانو
اگر کسی لااقل به این جهل واقف بشه..
 ممکن است سعی در برطرف کردن آن نماید..
...:)
حالا این گربه کی هست که خودش را شیر می بیند؟...
خوش به حالتون وقتی دل تون از کسی یا چیزی پر هست با زبان شعر خیلی خوب کنایه می زنید...
آن هم چه کنایه ای...:)
ای کاش من هم قریحه شعر سرودن داشتم...
به نظرم سلاح خوبی است...برنده است...نابودکننده است...
هر وقت از آدم های متکبر و یا به قول شما جاهل دور و برم دلگیر می شوم...می توانم از خودم دفاع کنم...
اما افسوس...


پاسخ:
درود بانو..
خوشحالم باز تشریف آوردید..
و بیشتر خوشحالم که همیشه با هم.بحثی زیبا داشته ایم..
البته این آقا گربه میتونه هرکسی باشه..حتی میتونه خود
 من باشه..ولی در این جا این آقا گربه کسی هست که اگر
امشب این غزل بخونه..فکر کنم فردا از عصبانیت بمن زنگ
میزنه..هرچی دلش بخواد میگه..آخرش که میبنه باز هم باخته
و نفهمیده چرا ؟؟  دیگه نمیدونم چکار میکنه..  :))
  درضمن در مورد شعر گفتن هم اگر بخواهید در سطح من غزل
بگید..که کاری نداره بعد از یک هفته تمرین ..غزل مینویسید..
 چون من خودم هم بعضی وقتا نمیدونم چطوری یک غزل را 
 نوشته ام ..  
سلام و درود

خوشحال شدم از حضور در تارنماتون و خواندن اشعارتان

منتظر حضورتون در کلبه حقیرانه ی خود می مانم...
پاسخ:
درود بیکران هم بر شما..
سپاس از حضور گرم و محبت شما..
چشم حتما خدمت میرسم..
حتی عکس هم پر معناس
پاسخ:
سپاسگزارم ..
از نظر زیبایتون..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی