شباهنگ

شعر های عاشقانه و عارفانه

شعر های عاشقانه و عارفانه

شباهنگ
نویسندگان

( مپرس از که بپرسی راه کعبه

پنجشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۴۰ ب.ظ
×××××××××××××××××××××××××××××××

این غزل سه سال پیش سروده شده 
اگر تکراری هست عذر خواهی میکنم 



مپرس ای دل چرا بر ما جفا رفت
مپرس آن عهد و پیمانها کجا رفت
 
مگو کان یار ما را برده از یاد
چرا چون قاصدک ها با صبا رفت
 
مگو خونِ جگر را چوُن خورم من
چرا شادی ز ما، وز جانِ ما رفت
 
مپرس از من که چوُن شد رسم گردون
که هر کس با وفا شد بی صدا رفت
 
مپرس از من که بعد از من چه سازی 
برو آن جا که فرهاد از وفا رفت
 
مگو اشکم چرا گشته شفق گون
چرا خونِ تو هم بر گونه ها رفت
 
مگو ما را چه شد، ارزان فروشند
چه شد عشقی که با غم در خفا رفت
 
مپرس از کی، بپرسی راهِ کعبه
که دیدم کعبه هم خود با خدا رفت
 
مپرس آخر مسلمانی کجا شد
که دینم زیر دستِ، فرقه ها رفت
 
مپرس از من که من خود این ندانم
چرا دین از دل و از دیده ها رفت
 
مپرس ای دل چرا گمراه گشتیم
چرا راه خدا در قصه ها رفت
 
ز حال من فقط این را بدان تو
شباهنگی شد و با غصه ها رفت
÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷

موافقین ۱۰ مخالفین ۱ ۹۸/۰۸/۱۶

نظرات  (۳۱)

۱۰ تیر ۹۵ ، ۱۵:۰۳ رهــــــــا פـــֿــــانـــــوҐ
خیلی زیبا ست عالی
پاسخ:
ممنونم بانو..

سلام.خوبین
اره بهم گفته بودین که ایران نیستید.کجایید اونوقت؟ببخشید من یکم فضولم😄
خب بریم سر اشعارتون.بنظرمن اینجوری اگه پیش بره استعدادتون تو این زمینه هدر میره باید یکاری کنید همه ازشون استفاده کنن.و اما این وبلاگتون هم خوبه اما بنظر من نشرش بدین خیلی بهتره..
و اما من.من ی دانشجو معلمم که اصلا توانایی شعر گفتن ندارم گاهی واس دل خودم مینویسم اما بیشتر شبیه درد و دلم میشه برا همینه ک ناشر نمیشناسم خدایی وگرنه حتما بهش اشعارو نشون میدادم.
اما شما خودتون نمیشناسید؟دوست شاعری ک بتونه بهتون ناشر معرفی کنه.؟
یکاری کنید الان من کسایی رو میشناسم ک نوشته هاشون اصلا شبیه ب شعر نیست اما همشونو چاپ کردن.
پاسخ:
سلام بانو حوری دخت ..معلم گرامی
از محبت شما سپاسگزاری میکنم..عرض کنم که متاسفانه کسی را نمیشناسم..
در ضمن من اتریش هستم...مگر در کامنت ها پرچم اتریش ثبت نمیشود ؟؟

 بهر حال اگر قسمت باشه چاپ خواهند شد ..من غیر از این اشعار در وب
 چهار دفتر دیگر هم دارم ... که آنها سالهاست در کتابخانه کوچکم خاک میخورند
  شاید بعد از من کسی آنها را چاپ کند..برای من فقط این مهم است که اگر در
 آن ها مطلب قابل توجهی باشد همه بتوانند از آن استفاده کنند..
 اگر قسمت شد که بزودی بیام ایران ممنکنست در این باره اقدامی انجام دهم..
  باز هم از محبت شما و بقیه سروران خوب خودم تشکر میکنم..
۰۴ تیر ۹۵ ، ۱۹:۳۰ واحه ای درلحظه
🌺یا مولا علی(ع)🌺

می رسد آوای تیغی پشت مسجدهای شهر

قاتل مولایمان شمشیر صیقل می دهد....⚔


قشنگ بود
فقط بعضی جاها ایرادات وزنی داشت
مثلا اون مصراع که میگه: مپرس ما را چه شد ارزان فروختند
میشد اینطور بگید: مگو ما را چرا ارزان فروشند
از آنجا که ابیات با مپرس شروع میشه بهتره کلمه ی بعدیش با هجای کوتاه شروع بشه
پاسخ:
درود برشما 
سپاسگزارم از حضور و نظر زیبایتان..
بله خودم هم واقف هستم و اعتراف میکنم که اشعارم
 در بسیاری جاها ایراد وزنی دارد..
در حقیقت رشته تحصیلی بنده ادبیات نبوده ..بلکه الکتروتکنیک بوده. 
در عین حال من هرگز فکر نکردم که من میتونم شاعر باشم  
 باور کنید هرچه مینویسم فقط یک احساس و دلنوشته است..
آنهم یک غزل فقط بیش از چند دقیقه وقت من را نمیگیره..
چون در یک لحظه که اصلا حتی فکر نوشتن هم نمیکنم 
به ذهنم خطور میکند و من حتی بیشتر غزلهارا برای بار
دوم ویرایش نمیکنم..منتها به یک راهنما و کسی که وزن 
شناس و بر قواعد شعر مسلط باشد احتیاج دارم..که آنهم 
در اینجا برای من مقدور نیست..
در مورد پیشنهادتون راجع به آن مصرع متاسفانه نمیشود
چون در تمام غزل راجع به گذشته صحبت میشود.. ولی مصرع 
 پیشنهای شما ناگهان به زمان حال بر میگردد..
۲۷ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۰۱ مجید یارگیو
آسمان فتح می‌شود وقتی
شوق پرواز در سرت باشد
در مسیر حفاظت از این خاک
مرگ باید برادرت باشد!
پاسخ:
درود بر شما 
البته من منظور این کامنت شما را درک نکردم 
که به چه مناسبت است.. 
اما در مسیر حفاظت از این خاک من مرگ را
بارها از برادر نیز بخود نزدیکتر دیده ام ..
 در زمان دفاع از این سرزمین..
۲۶ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۵۸ الهام حبشی
ممنون که به بلاگ ما سرمیزنین :)
شعرتون رو هم دوباره خوندیم :) و منتظر کار بعدی شما هستیم :)
پاسخ:
درود بر شما..
مطالب وب شما بسیار ارزنده هستند..
 و من هم لذت میبرم هم می آموزم..
۲۶ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۱ leilaaaaaaaaa mohammadi
++++
پاسخ:
بینهایت ممنون..
۲۶ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۵۶ leilaaaaaaaaa mohammadi
با افتخار دنبال شدید
پاسخ:
سلام
سپاس از حضور گرمتون 
شما نیز با افتخار دنبال میشوید..
من الان خیلی اتفاقی متوجه شدم 10 روز پیش تولد وبلاگتون بود...
با ده روز تاخیر تبریک میگم :)
پاسخ:
سلام پرواز بانو.
سپاسگزارم از محبتتون.
والا خودم اصلا به این فکر نبودم..
و نمیدانستم..
بهر حال ممنونم از این توجه شما..
۱۷ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۳۴ الهام حبشی
بسیار زیبا بود
تشکر جناب شباهنگ به خاطر حرف هایی که زدید.
ایرادی نداره، انشالله دیگه همچین موارد پیش نمیاد
پاسخ:
درود بانو..
بهر حال من باز هم پوزش میخواهم..
اگر نظری بیجا داده ام..
ممنونم از حضورتان..
ولی من هرگز بخودم اجازه نمیدهم که 
 در نظر و تفکر کسی مداخله کنم..
خیلی قشنگه
پاسخ:
ممنون.و سپاسگزارم بانو..
خیلی به دلمان نشست!
احسنت :))))
پاسخ:
درود برشما..
و سپاس از حضور و محبتتون..
باعث افتحار بنده است که مورد پسند واقع شده..
۰۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۶ مهدی ابوفاطمه
عید تون مبـــــــــــــــــــارک
پاسخ:
سلام دوست عزیز..
ممنون ...بر شما نیز مبارک..
امروز ... امروز است
امروز هر چقدر بخندی و هر چقدر عاشق باشی
از محبت دنیا کم نمی شود ... پس بخند و عاشق باش
امروز هر چقدر دلها را شاد کنی
کسی به تو خرده نمی گیرد ... پس شادی بخش باش
امروز هرچقدر نفس بکشی
جهان با مشکل کمبود اکسیژن رو به رو نمی شود
پس از اعماق وجودت نفس بکش
امروز هر چقدر آرزو کنی چشمه ی آرزوهات خشک نمی شود ... پس آرزو کن
امروز هر چقدر او را صدا کنی او خسته نمی شود ... پس صدایش کن
او منتظر توست
او منتظر آرزوهایت
خنده هایت
گریه هایت
ستاره شمردن هایت
و عاشق بودن هایت ..!

امروز ... امروز است .....
پاسخ:
درود دوست عزیز..
سپاسگزارم از حضور و محبت شما..
..ولی من اکنون به جایی رسیدم ..
  که فکر میکنم که او از من خسته شده..
 دیگر نه من را میبینه و نه صدایم را میشنود
  شاید اصلا فراموش کرده بنده ای به این 
اسم را..
  در ضمن نمیدانم چرا کامنت های من در وب شما
ثبت نمیشود ..بارها تلاش کردم ولی نشد..
سلام
قشنگ بود
پاسخ:
درود بر شما..
سپاسگزارم.از حضور و محبتتون..
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی.
به چه دل خوش کردی؟
تکاندن برف از شانه های آدم برفی.

(مپرس از من که بعد از من چه سازی)
زیبابود
شادباشید
پاسخ:
 دیگه من حرفی برای گفتن ندارم..
 یعنی اینکه منم و رویاها و خاطرات..
 خوش و تلخ گذشته که چون آدم برفی
آبم کردند..فقط دو چوب عمود برهم 
که نمایانگر مترسک است باقی گذاشتند..
ای دل از من مپرس هیچ مپرس...
بسیار دلنشین بود استاد
پاسخ:
درود بانو ..سپاس از حضورتان..
فقط به درد بعضی ها میخوره..
بله ممنون
پاسخ:
سپاسگزارم از حضورتان..
فوف العاده زیبا ...عالی ی ی ی ی ی ی ی ی ی...:)
پاسخ:
باز هم درود زیبا برشما..
ممنونم از توجه و نگاه زیبایتان..
عالی بود.
تنکس..
عالی بو.
تنکس..
پاسخ:
سپاس از شما..
مثل همیشه عالی
پاسخ:
ممنونم الهه بانو..
 از حضور و محبت شما..
۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۲۳ دختر مهتاب .....
متنتووووون عالیه
پاسخ:
سپاسگزارم بانو..محبت دارید..
سلام واقعا نباید پرسید چون جواباش مشخصه

اُمیدوارم همیشه شاد باشین وغصه در دلتون نیاد
پاسخ:
سلام ..
سپاسگزارم ...بله جواباش مشخصه..
ولی درمان آن هنوز مشخص نیست..
 تا زمانی که به نا آگاهی خود پایبند هستیم
و خرافات در تمام تار و پودمان رخنه کرده..
عالـــــــــــــــــــــــی :)
پاسخ:
ممنون از حضورگرم شما..
عالی :)
پاسخ:
سپاس بیکران..
  :)
۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۴۵ من دلم پاکه ...
اووووو
دریاچه ای ازمعنااااست...😳
پاسخ:
سلام بانو..
ممنون از حضور و نظر زیبای شما..
لاااااااااااااااااایک دارین مثل همیشه عالی
پاسخ:
سپاس خانم مهندس..
وب شما هم بسیار زیباست..
مخصوصا با اشعار عاشقانه ای
که سروده اید..

سلام:خیلی قشنگه احسنت به شما آهنگم یادش بخیر خاطره انگیزه

پاسخ:
 سلام دوست عزیز
ممنون از حضور گرمتان..
عه چرا دیگه شعراتون نگار ندارن؟! :)))
پاسخ:
سلام بانو نگار..
 نمیدونم چرا این نگارهای نازنین از من 
فراری شده اند..ولی قول میدم در شعر
بعدی حتما یگ نگار خوب مرا همراهی کند  :))
شباهنگ به چه معناس
پاسخ:
سلام بانو بهار..

شباهنگ دو معنی دارد..
 1 مرغی است که مرتب بخصوی شبها 
 ناله ای چون   هو هو  میزند.. 
2 . درخشانترین ستاره ایست که از زمین 
دیده میشود حتی با چشم در عربی به آن شعرای یمانی میگویند..
 تقریبا ۲۵۰۰ برابر خورشید است و با زمین حدود
 هشت و نیم سال نوری فاصله دارد..البته خیلی 
مختصر شرح دادم..

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی