دشت شقایق را ببین اینک مزارم گشته است ***
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۰۰ ق.ظ
======================================
دشتِ شقایق را ببین اینک مزارم گشته است
چشمان شوخ دلبری، ابر بهارم گشته است
از غصه ی نامردمی تا پرده در* شد اشکِ من
این شام پر حسرت مرا، صبحِ خُمارم گشته است
ای همدم و ای همنفس من پر کشیدم زین قفس
بنگر که مُلکِ عاشقان، خاکِ مزارم گشته است
کو نالهای تا در سحر، همره شود با چشمِ تر
کز ناله های بی صدا، دل بیقرارم گشته است
کمتر به کارِ بلبلان عشوه نما چون نوگُلان
من گر شقایق از غمم، لاله نگارم گشته است
خارِ مُغیلان میزند هر دم به قلبم نشتری
نازم بدین عهد و وفا کو جانشکارم* گشته است
ای یارِ شهرآشوبِ من رسمِ وفا اینگونه شد
کاین خار، هنگامِ سفر چون غمگسارم گشته است
گفتا چه دانی از وفا، یا عهد و پیمان با خدا
هر کس که نازم را کشد، خاکش گذارم گشته است
از عاشقی کم دم بزن زیرا چه میدانی از آن
آنکس که عاشق شد به ما، در ره غبارم گشته است
گفتم شباهنگ خسته شد زین راهِ پر شیب و فراز
خواهد که او را برکشی* دنیا چو بارم* گشته است
================================
* پرده در = کنایه از کسی که رازی را افشا کند * جانشکار = کنایه از عزرائیل
* برکشی = ببری * بارم = کنایه از اینکه دنیا چون باری سنگین بر دوشم است
((ای دوست قبولم کن و جانم بستان....))
۹۹/۰۹/۲۲
خیلی از لطفتون ممنونم استاد عزیزم بله خداروشکر خیلی بهتر شده و الان فقط محدودیت در استفاده از چشمم دارم.در فاصله های زمانی یک ساعته میتونم استفاده کنم
من هم نتونستم باهاتون ارتباط برقرار کنم.یک کامنت خصوصی براتون ارسال کرده بودم که نمیدونم رسیید یا نه :(
باز هم ممنون