شباهنگ

شعر های عاشقانه و عارفانه

شعر های عاشقانه و عارفانه

شباهنگ
نویسندگان

خاک من را ز کَرَم بر در میخانه ببر ***

پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۹، ۱۰:۰۲ ب.ظ


خاک من را ز کَرَم بر در میخانه ببر 

یا سبو گیر و بیا در ره جانانه ببر 


جان بی طاقت من را بده از بند رها 

بهر آن شمع شب افروز، چو پروانه ببر


ساقی از، باده نابی که جهان بر هم زد 

جرعه ای آر مرا، مست چو دیوانه ببر


بر سرائی که مرا خاک درش سرمه ی چشم 

تا به قربانگه دل، سرخوش و مستانه ببر 


رهروا خون دلم را، ز وفایت تو بگیر 

بر در میکده ها، ساغر و پیمانه ببر


اشک خونین که من از، درد فراقش ریزم 

گر به کعبه نخریدند، به بتخانه ببر 


ساقیا فتنه مکن، بر دل خونین جگرم 

تا نیافتاده ز پا، بر در میخانه ببر 


بطن و دهلیزِ دلم، در پی دلبر باشند

 زیر انوار رُخش، چون خُمِ خمخانه ببر 


از شباهنگ تو مکن شکوه و زین دیر خراب

دل خونین بِسِتان، در پی جانانه ببر 




#############################

الا ای پیر فرزانه



موافقین ۷ مخالفین ۰ ۹۹/۰۷/۱۰

نظرات  (۱۲)

قلمتون مانا ^__^
پاسخ:
سپاسگزارم بانو از لطف و محبت سرکار
۱۲ مهر ۹۹ ، ۰۱:۰۰ ف.ع ‏ ‏‏ ‏
سلام چقدر زیبا بود، قلمتون مانا :)
پاسخ:
درود بانو ،
بسیار خوش آمدید 
سپاسگزارم از محبت و نگاه زیبای شما
۱۱ مهر ۹۹ ، ۱۳:۳۳ لیلا هستم
چقد قشنگ بود^_^
پاسخ:
درود بانو ، نگاهتان زیباست 
سپاسگزارم از محبت شما
۱۰ مهر ۹۹ ، ۲۳:۵۵ Sepideh Adliepour
چقدر زیبا!
فکر نمی‌کنم هیچ وقت بتونم به درجه شما برسم! ((:
پاسخ:
اختیار دارید بانو ،
سپاسگزارم از محبت و بذل توجه شما،
آنکس که بر دل و زبان القا می‌کند فقط عشق است
بنده و قلم هم فقط وسیله ای برای نوشتن هستیم
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
من بعد از مدتی دوباره مطالب وبلاگ رو به روز رسانی کردم خوشحال میشم هرموقع وقت داشتین سربزنین
پایدار باشین
شعر بسیار زیبایی بود
یه چیزیکه بهتره غم خانه مجاز از دنیا (ببخشید دیگه امسال کنکور دادم یکم حساسم)
پاسخ:
درود بر شما ، سپاسگزارم از حضور گرم شما، 
امیدوارم در کنکور موفق و با رتبه ای عالی در 
رشته مورد نظرتان قبول شوید 
در نگاهِ خلق ، از دیوانگان کم نیستم
فکرِ زخمی دیگرم ، دنبال مرهم نیستم

ظاهرم چون بید مجنون است و باطن مثل سرو
از تواضع سر به‌ زیر انداختم ؛ خم نیستم

لطف خورشید است اگر از ماه نوری می رسد
آنچه فهمیدی غلط بود ؛ آنچه هستم ، نیستم !

شیشه ای نازکدلم ؛ اما بدان ای سنگدل
خرد شد هرکس که می‌پنداشت محکم نیستم
۱۲ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۲۸ بانوی دریا
زیبا بوددددددد.هنوز کتاب چاپ نکردید؟خیلی وقته به وبلاگتون سرنزده بودم :))).شاید سه سال بشه.از وبلاگم که داره خاک میخوره پیداتون کردم و دوباره به وبلاگتون سرزدم :)))
پاسخ:
درود بانو بسیار خوشحال شدم از حضور گرم شما ، 
بنده هم در یک سال گذشته خیلی کم به وبلاگ سر میزنم 
البته کتابی که عکس آن در وبلاگ هست به نام  ( بوی زلف یار)
ر سال ۹۶ به چاپ رسیده و دو جلد دیگر به نام راز گیسوی پریشان
در مراحل چاپ هستند که امیدوارم بزودی عرضه شود 
باز هم از حضور سرکار سپاسگزارم 

۳۰ تیر ۹۸ ، ۰۰:۲۵ من دلم پاکه ...
مچکر👧
پاسخ:
درود بانو سپاسگزارم از حضور و محبتتون
آدمی را می‌توان شناخت:
‏از کتاب‌هایی که می‌خواند
‏و دوستانی که دارد
و ستایش‌هایی که می‌کند
و لباس‌هایش و سلیقه‌هایش
و از داستان‌هایی که نقل می‌کند
و ظاهر خانه‌اش
‏زیرا هیچ‌چیز بر روی زمین مستقل و مجرد نیست بلکه همه‌ی چیزها تا بی‌نهایت با هم پیوند و تاثیر دارند.
رالف والدو امرسن⁩
و من می گویم شما را میتوان از شعرهایتان شناخت...بی نظیر بود
پاسخ:
درود بانو ،
سپاس فراوان از حضور و محبت شما، 
۰۳ آذر ۹۷ ، ۱۴:۳۹ سیّد محمّد جعاوله
سلام
زیبا و دلنشین
پاسخ:
درود ، 
ممنون از لطف شما 
۰۱ آذر ۹۷ ، ۱۶:۴۴ جناب منزوی
درود بر شما
احسنت
پاسخ:
درود دوست عزیز، 
سپاسگزارم از حضور و محبت شما 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی