(( ای دل ار جامی رسد سرمست باش ))***
جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۳۰ ب.ظ
×××××××××××××××××××××××××××××××××××××
من نه آن مستم که باشم در جوال
آن چنان هستم که مِی، سازم حلال
می مرا خون جگر باشد و بس
از دوچشمم، در بیابی وصف حال
ای دل ار جامی رسد سرمست باش
ور نباشد جرعهای هرگز منال
من تو را از لعلِ او شهدی دهم
تا نباشد بین ما زین پس سوال
از میِ عشقش چنان مستت کنم
تا چو من آشفته مانی در خیال
بی تو باشم من ز خیلِ بیدلان
لیک بی او مرده ای اندر جوال
گر مرا بنده نداند او به حق
زندگی باشد مرا رنج و ملال
گفت، هان خامُش* شباهنگ دَم مزن
این حدیث و آرزو باشد محال
گر تو را چشمی به زلف دلبرست
روز و شب باید بسوزی تا کمال
* خامش = خاموش ، ساکت
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
۹۹/۰۹/۰۷