می را به پنهانی خورم، آتش مزن میخانه را
این دل به قربانی ببر، تا نشکنم پیمانه را
با محتسب کمتر بگو اسرارِ مستیِ نهان
خواهد که در بندش کشد پیمانه و دیوانه را
در مجلسِ رندان دگر ساغر مده هرگز ز کف
تا دلبری سرمست ز نو، گوید ز او افسانه را
هر دل فنا در او شود در جان دَمش یاهو شود
زان پس بگیرد از صبا، پیغام آن جانانه را
دل در خم زلفش چَمان، آهسته نالیدن گرفت
غافل که زلفش بشکند صد ناله ی مستانه را
ای ساربان آهسته ران من دارم از او یک نشان
در پای آن شمع چَگل، آتش بزن پروانه را
دل میدهم تا بشکند دین میدهم تا مِی دهد
زین باده در هم بشکنم، ایمان هر فرزانه را
از کف مده ایدل دگر ساغر به هنگام سحر
هر چند او با دلبری آتش کشد میخانه را
آمد ندا ای مرغِ شب با این شباهنگم بگو
گر برکشم تیغ از کمر بر هم زنم غمخانه* را
++++++++++++++++++++++++++++
* چَمان = خرامان
* شمع چگل = شمعی بسیار زیبا و خوشبو بوده که در
محلی بنام چگل ساخته میشده ..
* غمخانه = کنایه از دنیا
با پوزش از تاخیر در ارسال ریتم ترانه
دل را کنم خانه که دلبر میاد،
هم اکنون در همان پست ارسال گردید
( این یک ترانه است هر کس به ذوق خودش )
میتواند آنرا با ریتم دلخواه خود بخواند
ولی ریتمی که بنده انتخاب کردم را میتوانید
گوش دهید
هرچه به من کردی، مکن با دلم مکن با دلم
ای ماه و پروینم، مَهِ خوشگلم مَهِ خوشگلم
زاندم که دل بُرد ز من، چشمِ مست تو، چشم مست تو
جز غمِ دوریت، نشد حاصلم نشد حاصلم
( مو را زنم شانه، که دلبر میاد که دلبرمیاد )
( دل را کنم خانه، که دلبر میاد که دلبرمیاد )
زلفت به بادم دهد، حبیبِ دلم حبیبِ دلم
کم کن پریشانش، که من سائلم که من سائلم
لعلِ لبت جان من، چو تشنه بسوخت، چو تشنه بسوخت
کم کن کرشمه را، حل کن مشکلم، حل کن مشکلم
( چشم را کنم ساغر، که دلبر میاد که دلبر میاد)
( اشک را کنم باده، که دلبر میاد که دلبر میاد)
بر جعدِ گیسوی تو، نشسته دلم نشسته دلم
شانه زند بر آن، یارِ خوشدلم، یار خوشدلم
از نقشِ زلف و رُخت، بُتان حیرتند، بُتان حیرتند
مجنونِ دهر گشته ام، مکن عاقلم، مکن عاقلم
( مو را زنم شانه، که دلبر میاد که دلبر میاد )
( دل را کنم خانه، که دلبر میاد که دلبر میاد )
=======================